یکی از بحث های مهم در حوزه خداشناسی و انسان شناسی که سابقه تاریخی طولانی دارد، بحث در باره مجبور یا مختار بودن انسان از یک طرف و مختار یا موجَب بودن خداوند متعال از جانب دیگر است .
در طول سالیان دراز، بحث از صحیح بودن جبر یا اختیار مطرح بوده و همواره هر کدام طرفداران و یا مخالفانی را چه با استدلال و چه بدون آن، دور خود جمع کرده است، اینگونه اندیشه ها، زمینه رویارویی این دو تفکر را در همه اعصار در جوامع انسانی فراهم آورده است .
البته طرح منظم این مبحث در آثار ارسطو مشاهده مى شود اما با درخشش اسلام این مسئله هم دگرباره مطرح شد. على الظاهر مسلمین از نیمه اول قرن اول هجرى و حداکثر از نیمه دوم قرن اول هجرى وارد این مسئله شدند، اما از همان اوائل تاسیس اسلام، به صورت پرسش های پراکنده در زمان رسول الله (صلی الله علیه و آله) مطرح گردیده است، لکن در زمان حضرات معصومین (علیهم السلام) به اوج خود رسیده است و ایشان به مناسبت های مختلف حقیقت را در این مسئله تبیین فرموده اند.
اما به جهت انشعاب مذاهب مختلف و فاصله گرفتن از معصومین (علیهم السلام)، بعدها مباحث جدیدی در مسئله به وجود آمده که توسط اندیشمندان اسلامی مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است.
فخررازی از جمله نظریه پردازانی می باشد که به جهت اشعری بودن، گرایش به جبر داشته و از آن با استدلالات گوناگون به دفاع می پردازد و نیز علامه طباطبایی (ره) به جهت دارا بودن مذهب شیعه ، در جای جای آثار خود از اختیار انسانی با رویکرد امر بین الامرین که توصیه ائمه ایشان می باشد به استدلال پرداخته است.
نوشتار حاضر بر آن است تا آراء و نظرات فخررازی و علامه طباطبایی (ره) در این مسئله و چگونگی تبیین ایشان را بیان نماید تا نقاط ضعف و قوت هر کدام روشن گردد. این پایان نامه بعد از تبیین کلیات مسئله از سه بخش عمده تشکیل شده است :
بخش اول : آراء فخررازی که شامل سه فصل می باشد: ۱٫ حسن و قبح ، ۲٫ علم ازلی الهی، ۳٫ جبر و اختیار، (هر سه از دیدگاه رازی) .
بخش دوم : نظرات علامه طباطبایی (ره)، این بخش نیز دارای سه فصل با سر فصل های فوق می باشد، و در انتهاء، قسمتی با عنوان فرجام سخن برای مقایسه نظرات این دو، اختصاص داده شده است .
برچسب: خداشناسی، انسان شناسی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.